پریشان خاطر آشفته خاطر، دل تنگ، مضطرب ادامه... آشفته خاطر، دل تنگ، مضطرب تصویر پریشان خاطر فرهنگ فارسی عمید
پریشان خاطر (پَ طِ) مضطرب. مشوش. آشفته خاطر، دلتنگ. مغموم ادامه... مضطرب. مشوش. آشفته خاطر، دلتنگ. مغموم لغت نامه دهخدا
پریشان خاطر مضطرب، آشفته خاطر، دلتنگ، مغموم، مشوش ادامه... مضطرب، آشفته خاطر، دلتنگ، مغموم، مشوش تصویر پریشان خاطر فرهنگ لغت هوشیار
پریشان خاطر آسیمه، آشفته، آشفته حال، آشفته خاطر، پریشان حال، دل نگران، مضطرب، ناراحتمتضاد: آسوده خاطر ادامه... آسیمه، آشفته، آشفته حال، آشفته خاطر، پریشان حال، دل نگران، مضطرب، ناراحتمتضاد: آسوده خاطر فرهنگ واژه مترادف متضاد